یک بنای تاریخی قبل از آنکه معرف صورت مساله فنی ساختمانی باشد، در برگیرنده یک سلسله روشهای تفکر و کردار است که راه و رسم زندگی مردمان عصر خود را بازگو میکنند. بازشناسی معماریهای قدیمی، چه آنچه که برجستهتر، به عنوان منومانها یا بناهای تاریخی مورد نظرند و چه بنهایی که تحت عنوات معماری بومی مطرح میشوند، گذشته از اینکه خود گشاینده مسائل متعددی در فرهنگ معماری سرزمین هاست، پایه لازم و از مصالح غیر قابل تعویض تدوین هر نظریه است که مبنای روش باززنده شازی معماری قرار میگیرد.
همان طور که دانسته شده در لحظه تدوین فضای معماری نو، معماران نیز به بازشناسی فرهنگهای معماری-شهری دارند تا بر مبنای خواستها، روابط و معیارهای نو با حد اعلای استفاده از محصولات و ابداعات فنی – تدوین و طرح بهترین محصول را ممکن میسازند. چنین نیازی در لحظه باززندهسازی بناها بسیار بیشتر حس میشود و صورت بغرنج تر و مشکل تری بدست میدهد. به عبارت دیگر دسترسی به فرهنگ نوشته و مستند معماری در سطح سرزمین های زیستی متفاوت، برای طراحی نو فضای معماری ضروری است و برای تغییر شکل دادن یا باززندهسازی مجموعههای معماری امری حیاتی بشمار میآید. بین ساختن یک بنا و مداخله در وضع آن در زمانهای دورتر رابطهای محسوس و قابل ارزیابی و سنجش دقیق وجود دارد، رابطه بین معماری و باززنده سازی معماری رابطه ایست فرهنگی که معیارها و ویژگی هایش در دانش های مردم شناسی، جامعه شناسی، معماری شهرسازی، تاریخ نگاری، باستان شناسی و ادبیات اقوام بازیافته می شود (فلامکی ،1383، 146).
درباره این سایت